لغت Paradox به معنای تناقض درونی، پارادوکس، تضاد داخلی و مفهوم ناپذیر است. تلفظ این لغت به صورت پَرَداکْس در فارسی است.
کاربردهای لغت Paradox در متون ادبی، فلسفی، ریاضی، علوم اجتماعی و حتی در زبانشناسی وجود دارد. این لغت برای بیان تضاد درونی و مفهومی که به نظر میرسد با یکدیگر در تناقض است، به کار میرود. به عنوان مثال، جمله “من دروغگو هستم” یک پارادوکس است زیرا اگر این جمله درست باشد، آنگاه من دروغگو نیستم.
مترادفهای لغت Paradox عبارتند از contradiction، inconsistency، anomaly و contradiction in terms. متضادهای این لغت شامل agreement، harmony و consistency هستند.
ریشه شناسی این لغت به واژهی یونانی “παράδοξον” با معنای “چیزی که مخالف باورهای مرسوم است” بازمیگردد. اولین مورد استفاده از این لغت در ادبیات یونان باستان بهصورت پارادوکسهای منطقی و فلسفی بود.
در گرامر، این لغت بهعنوان یک اسم بهکار میرود. بهعنوان مثال، جمله “The statement seems like a paradox” بهمعنای “این بیانیه به نظر یک پارادوکس میآید”، از این لغت استفاده میکند.
در نتیجه، لغت Paradox بهعنوان یک مفهوم مهم در متون ادبی، فلسفی و علمی بهکار میرود و برای بیان تضاد درونی و مفهومی که به نظر میرسد با یکدیگر در تناقض است، بهکار میرود.